روایت زنی که با اراده آهنین مرزهای مردانه را در صنعت درنوردید
دختر آهنگر
مرجان قندی
خبرنگار
از میز تلویزیون تا ساختن یک مسیر
ماجرا هفت سال پیش، در اوج بیپولی و بیانگیزگی آغاز شد. زندگی مشترک او و همسرش میلاد، شرایطی را رقم زد که او ناچار شد وارد این حرفه شود. بهاره از آن روزها میگوید: «میلاد در حوزه تولید دستگاههای بدنسازی فعالیت داشت، اما پس از مدتی به دلیل مشکلات مالی بیرون آمد. وقت خالی زیاد داشت و میخواست مدام خودش را سرگرم کند. در میان کارهایی که انجام میداد یکبار یک میز تلویزیون برای خودش ساخت. هر کسی از دوستان و اقوام میز را دید سفارش داد که یکی هم برای آنها بسازد. درخواستها برای ساخت میز و صندلیهای مشابه آنقدر زیاد شد که میلاد تصمیم گرفت کارگاه راهاندازی کند. اوایل فقط برای کمک و همراهی در شرایط سخت به کارگاه میآمدم، اما به مرور یاد گرفتم چگونه با دستگاهها کار کنم. کمکم علاقه شکل گرفت و حرفهای شدم.»
او میافزاید: «کارشناس معماری هستم اما هیچ وقت در حوزه معماری فعالیتی نداشتم. شغل قبلیام کاملاً در محیط زنانه و سبک بود. روزهای اولی که به کارگاه میآمدم فقط میخواستم کمک کنم، اما هرچه جلوتر میرفتم و مهارت یاد میگرفتم به این کار علاقهمندتر میشدم. سالهای اول کار تنوع محصولاتی که میساختم خیلی محدود بود اما الان آنقدر در این کار حرفهای شدهام که مشتریها فقط برایم عکس میفرستند تا از روی آن در ابعادی که مد نظر دارند، وسیلهای را برایشان بسازم. برای همین کسانی که مرا میشناسند میدانند که «نه» تو کار ندارم! حتی اگر کسی ایدهای در ذهناش دارد فقط میگویم کلیات آن را برایم روی کاغذ بکشد تا با مشخص کردن جزئیات آن وسیله را برایش بسازم.»
ایستادگی در برابر کلیشهها
اگرچه ورود اربابی به این حرفه با بیعلاقگی آغاز شد، اما با گذشت زمان نهتنها علاقه پیدا کرد، بلکه با وجود مخالفتهای اجتماعی و خانوادگی که مقابلش بود، ایستادگی کرد و نشان داد در این حرفه، مهارت و عشق مهمتر از جنسیت است. او از موانعی که در مسیرش قرار داشت اینگونه میگوید: «خیلیها مسخره میکردند و میگفتند: «برو خونه، پای گاز! زن را چه به دستگاه فرز!» حتی همسرم و اطرافیان هم ابتدا نگران بودند و فکر میکردند این کار برایم سخت و خشن است و ممکن است حین کار برایم اتفاقی بیفتد. بیتعارف بگویم آنها هم ناخودآگاه فکر میکردند این کار زنانه نیست. اوایل ناراحت میشدم و برایم عجیب بود چون زنان بسیاری را میشناختم و یا دیده بودم که کارهای بسیار سختتری از کار من را بهخوبی انجام میدادند. وقتی خودم در این موقعیت قرار گرفتم کم کم متوجه شدم هنوز این اتفاق برای عدهای عادی نشده که مشاغل زن و مرد ندارد و فقط کافی است کسی به کاری عشق داشته باشد تا آن را انتخاب کند و انجام دهد. هنوز بعد از گذشت چند سال همچنان افرادی هستند که وقتی مهارت دست گرفتن دستگاه فرز و کار کردنم با آن را میبینند کوتاه نمیآیند و در واکنش به ویدیوهایی که در صفحهام میگذارم کامنتهایی با همین مضمون میگذارند. اوایل خیلی ناراحت میشدم اما الان هیچ تأثیری در ادامه راهم ندارد و معتقدم در هرکاری هم دیدگاه مثبت وجود دارد و هم منفی.»
ظرافت در میانه آتش
در جهانی که جوشکاری و آهنگری بیشتر با قدرت بدنی، سختی و مهارتهای فنی گره خورده است، اربابی با ترکیب این مهارتها و ظرافت منحصربهفرد خود، استانداردهای رایج را تغییر داده است. او با ناخنهای بلند و طراحیشده، بدون هیچ مانعی در میان جرقههای داغ آهن ثابت کرده که مهارت و تجربه، از هر کلیشهای فراتر میرود. یکی از پرسشهایی که مکرر از اربابی پرسیده میشود، این است: «چطور با این ناخنها جوشکاری میکنی؟» او لبخند میزند و میگوید: «بهنظرم تکنیک مهمتر از ظاهر است. اما این سؤال آنقدر تکرار شد که تصمیم گرفتم ویدیویی آماده کنم. ویدیویی ساختم تا نشان بدهم چطور با دستکش، مهارت و کنترل، میتوانم بدون مشکل کار کنم. چون این شغل جزو مشاغل صنعتی است خیلیها بر این باور هستند که در روحیه و رفتارم تأثیر گذاشته است. اما خودم چیزی احساس نمیکنم و فکر میکنم رفتارم از گذشته همینطور بوده و این کار هیچ تأثیری در کم شدن احساسات زنانهام نداشته است. اما خیلیها میگویند که اخلاق و منش مردانه گرفتهای!»
اینستاگرام، ویترین جوشکاری مدرن
اگرچه محل کارش یک کارگاه ساده در شهرک صنعتی است، اما سکوی پرتاب او، فضای مجازی بود. اربابی و همسرش تمام سفارشها را از طریق اینستاگرام دریافت میکنند. میلاد پشت دوربین است و او جلوی آن، در حال ساخت. میگوید: «برای یک ویدیو گاهی دهها بار ضبط میکنیم تا تصویر نهایی همان چیزی شود که مدنظرمان است. چون مهم است که محتوای خوب ارائه بدهیم. این رمز دیدهشدن ما بود. ویدیوهایی که ضبط، تدوین و محتوایش با دقت انتخاب و ساخته میشود، باعث شده مخاطبان بیشتری جذب کار ما شوند.»
چالشهای داغ یک کارگاه سرد
مانند هر تولیدکننده دیگری، اربابی و همسرش در کارگاه با مشکلات مختلفی روبهرو هستند. او به برخی از مشکلات اشاره میکند و میگوید: «در بعضی زمانها، بهخصوص اوایل هر فصل، اسفند ماه و نزدیک عید نوروز، سفارشات خیلی بیشتر میشود. از آن طرف، ما هم مثل بقیه تولیدکنندهها در شهرکصنعتی مشکل قطعی برق داریم که باعث میشود نتوانیم سفارشات را در زمان تعیینشده به مشتری برسانیم. این موضوع باعث بدقولی ما میشود، بنابراین تصمیم گرفتهایم تعداد سفارشات را محدود کنیم تا همان مقدار را سر موقع به مشتری تحویل بدهیم. از دیگر مشکلات اساسی، تأمین مواد اولیه باکیفیت و قیمت مناسب است، زیرا نوسانات بازار و تحریمهای اقتصادی میتوانند دسترسی به مواد اولیه را دشوار کنند. همچنین، هزینههای بالای انرژی و سوخت مورد نیاز برای فرآیندهای آهنگری، بار مالی زیادی بر دوش تولیدکنندگان میگذارد. کمبود نیروی کار ماهر و نیاز به آموزشهای تخصصی نیز از دیگر چالشهاست، چون فناوریهای جدید آهنگری نیاز به مهارتهای ویژه دارند. علاوه بر این، نبود حمایتهای کافی از سوی نهادهای دولتی و دشواری در اخذ تسهیلات مالی، مانع رشد و توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط در این حوزه میشود. همه این مشکلات باعث میشود تولیدکنندگان به دنبال راهکارهای نو برای کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری باشند.»
انتقال تجربیات بدون چشمداشت
اربابی نهتنها به موفقیت در کار خود اهمیت میدهد، بلکه دوست دارد آنچه را که یاد گرفته به دیگران آموزش دهد. او میگوید: «خیلیها پیام میدهند و درباره دستگاهها و نحوه کار سؤال میکنند. دوست دارم تا جایی که امکان دارد کمک کنم. هیچوقت از اینکه دانستههایم را با دیگران به اشتراک بگذارم دریغ نکردهام. برخی به من میگویند نباید قلق کار را بگویی اما معتقدم روزیرسان خداست و برایم اول کمک به هر موجود زندهای اولویت دارد. برای همین هر آموزش جدیدی را که خودم یاد بگیرم به بقیه هم آموزش میدهم و حتی از آنها میخواهم نتیجه کارشان را اگر دوست داشتند، بفرستند تا باهم کارشان را بررسی کنیم. خیلیها فکر میکنند درآمد زیادی دارم. اما مثل خیلیها زندگیام معمولی است. با این حال، تا جایی که بتوانم کمک میکنم. چه در زمینه آموزش چه تهیه جهیزیه برای نوعروسان. در کنار کارم، فضایی فراهم کردهام که بتوانم به حیوانات نیازمند هم کمک کنم، مخصوصاً سگهای باردار که به مراقبت ویژه احتیاج دارند. باور دارم مهربانی، مسئولیت انسانی ماست.»
اربابی و همسرش که در فکر راهاندازی مرکزی برای آموزش هستند، میافزاید: «الان بیشتر دوست داریم جایی را راهاندازی کنیم که بتوانیم کلاسهای آموزشی را برای علاقهمندان برگزار کنیم. خیلی از زنان پیام میدهند و دوست دارند از من یاد بگیرند، اما تعداد مردانی که درخواست آموزش دارند، خیلی بیشتر هستند.»